
ا/ت : هیییی جینهو بیدار شو باهام نمیای؟ جینهو : zzzz ا/ت: اوفف جینهووووووو جینهو : عا چته ساعت ۵ ها ا/ت : میخوام بزنم بیرون جینهو : چیزی زدی میدونی بابابزرگ بفهمه زنده به گورت میکنه؟ ا/ت : خو اگه نمیای نیا بگی بخواب اصن به من چه بی اختیار سرشو رو بالشت گذاشت ا/ت: هی خوابیدی؟ جینهو : zzzz خوابید ولش من رفتم حاضر شدم و رفتم پیش اسبم ا/ت. حاضری دوباره بزنیم بیرون؟ مینی. مهههه ( صدای اسب ) ا/ت. هیسس فرار کردما نمیخوام بابابزرگ بفهمه سوار شدم و زدم بیرون داشتم تو جاده جنگلی آروم میرفتم ا/ت : این دنیا چقدر بزرگه ولی من هیچی ازش ندارم مینی :
مههههه ا/ت : آره باید برگردیم و به کلاسام برسم وگرنه بابابزرگ مث خمیر ورزم میده خندیدم یهو یه ماشین از بغل یه بوق بلند زد مینی رم کرد و انداختم پایین ا/ت : آیییی مگه کوری اسب به این بزرگی رو نمیبینی همین مونده بود یکی با کت شلوار مشکی از اون ماشین اومد پایین خواستم بلند شم پام درد میکرد ا/ت : آیی پام اون یارو هم فقط نگاه میکرد ا/ت : ببینم فقط میخوای زل بزنی به من؟ حداقل یه کمکی بکن نیشخندی زد و دستمو گرفت بلندم کرد گفت : اسمت چیه ا/ت : اسم منو میخوای چیکار اه اسبم فرار کرد چجوری پیداش کنم یارو : بیا من میرسونمت ا/ت: نه اصلا فکرشم نکن یارو : سب کن ا/ت: ن.نه بلندم کرد ا/ت : هی بزارم پایین گذاشتم رو صندلی جلو تو ماشینش ا/ت خودم بر میگردم نیازی نیس دستشو گذاشت رو در ماشین : چطوری؟ اسبت فرار کرد پاتم ک آسیب دیده بعدم میخوای خوراک گرگای اینجا شی؟ بگو خونت کجاست میرسونمت نیشخندی زد و در و بست اومد سوار شد
یارو : خونت کجاست ؟ چیزی نگفتم و به پنجره بیرون خیره شدم یارو : میخوام برسونمت خونت کجاست ا/ت: تو خیابان_____ یهو زد رو ترمز ا/ت : هوی چته؟ یارو : تو تو خونه ی آقای مین زندگی میکنی!؟ چیکارته؟ ا/ت: پدر بزرگمه گرفتی؟ نیشخندی زد انگار خوشحال شد نمدونم چرا ا/ت: بعدم بقیه راهو خودم میرم خواستم پیاده شم در و قفل کرد ا/ت : در و باز کن راننده : نه میرسونمت راه افتاد رفت ا/ت : وایستا نرو وایستا به حرفام توجهی نکرد و رفت ا/ت : فاتحم خوندس رفت جلو در نگهبان اومد پنجره رو باز کرد راننده : نوه ی آقای مین رو آوردم سری به نشانه تایید تکون داد و بعد در و باز کرد بابابزرگ تو حیاط بود ماشینو نگه داشت سریع پیاده شدم اونم پیاده شد ا/ت : تو کجا؟ یارو : با بابابزرگت کار دارم بابابزرگ وقتی منو با اون یارو دید دیدم بخار از سرش بلند شد فهمیدم امروز منو میکشه یارو : آقای مین میخوام باهاتون راجب مسئله ای حرف بزنم ت دلم : منو خفه کنه آروم نمیگیره آقای مین : ا/ت برو داخل منم سریع مث جت رفتم تو خونه تو اتاقم
جینهو : چیشد؟ ا/ت : بابابزرگ فهمید جینهو : ان لله و ان الیه راجعون ا/ت : هی هنوز نمردم ک جینهو : من زودتر خوندم ا/ت : خدا رو بگم چی کارت کنه!؟ جینهو : منو نه تو رو شوهر بده ا/ت : حرفای بیخود نزن بابابزرگ عمرا بزاره ازدواج کنم کل کاراشو من انجام میدم جینهو : داشتم از پنجره نگاه میکردم پیش اون فرار کردی آره!؟ ا/ت : ن اون با ماشین زد به من مینی هم گم شد جینهو : پس چرا سوار ماشینش بودی؟ ا/ت : اون.........یکی اومد و حرفش قط شد خدمتکار : ا/ت آقای مین کارت داره گفت سریع بگو بیاد پایین یعنی باید خودمو مرده فرض کنم ا/ت : باشه جینهو : ان لله و ان الیه راجعون ا/ت : بسه دیگه ت ام بلند شدم رفتم پایین تو حال بود
برو بعدی ادامه شو بخون 😉😉😉😉😉
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
😙😙😙😙😙😙
عالی بید
یارو هم یارو بید😂
😂😂😙😙😙